جمعه 88/6/13
سمیرا
میدونم گلادیاتور هم این وبلاگ رو میخونه ولی میخوام زیپ باشه
معلمم (آقای طاهری )تو کلاس همیشه عادت داشت به جای درس از چیزهای دیگه حرف بزنه منم خیلی دوست داشتم نه به خاطر اینکه درس رو بی خی نه از حرفاش خوشم میومد خیلی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چیزهایی که آقای طاهری می زد برای من شیرین بود ولی نه اونقدر که حرفاشو به عنوام یه پس زمینه داشته باشم. حرفاش اونقدر شیرین بود که تمام ذهنم رو متوجه حرفای آقای طاهری می کردم .
این حرفا برای همه تازگی داشت چون هر روز درباره چیز جدیدی حرف می زد همه تو کلاس فکرشون این میشد که برن و به حرفای آقای طاهری عمل کنند منم مستسنا نبودم ولی همین که زنگ می خورد همه ی حرفای آقای طاهری فراموش می شد حداقل در مورد من این طور نبود چون این حرفا حداقل دو روزی ذهن مرا مشغول می کرد یکی از حرفایی که همه دوست داشتند آقای طاهری در موردش صحبت کنه در مورد دخترا بود یه جورایی همه خیلی خیلی کیف می کردند وقتی اسم دختر می اومد ولی برای من اینطور نه بود یعنی برای من از باب کیف اهمییتی نداشت همیشه این حرفا رو تاکید میکرد و خودشو مثال می زد:
وقتی هم سن شما بودم (18) تصمیم می گرفتم یه دختری رو دوست داشته باشم حرف اول اسمشو با ماژیک روی دستم به طرز زیبایی حک می کردم ولی وقتی پس از مدتی یه دختر دیگه رو میدیدیم می گفتم فقط ...
اون زمان این حرفا حداقل برای من معنی نداشت چون به حرفاش در این مورد اعتقاد نداشتم ولی حالا می فهمم که همه
حرفاش درست بوده چون به این نتیجه رسیدم که ازدواج زود هنگام فایده ای نداره به قول یارو گفتنی برو حال و هولاتو بکن و وقتی خوتو تخلیه کردی بعد برو ازدواج .یکی از فامیلای بنده که آدم خوشملیه با داشتن یه زن جوون با یکی دیگه کشتی گرفتند منظورم با یه زنه و اون موقع این فامیل ما موفق شده(مستان) این دختره رو ضربه فنی بکنه ولی پس از مدتی متوجه میشه خودش ضربه شده حالا بعضیا گرفتند من چی میگم.
دیدن سمیرا پس از 4 یا 5 سال یه احساس خوب به من داد احساس عجیبی بود ولی با این حال خیلی عوض شده بود سابقه خوبی از سمیرا ندارم چون برام یه یادگاری گذاشته که بعضی وقتها جاش خیلی درد می کنه
این خود سمیراست
خودش می گفت شبیه لیلا اوتادیی هستش یه جورایی منم باهاش موافقم قبلنا از حرف زدن با من که مثلا به نظر خودش غریبه یا نامحررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررمه خجالت میکشید ولی تازگیا خیلی بهتر شده از این بابت خیلی خوشحال شدم آقای یوزارسیف هم حرفایی زده بود که باورش برایم سخت و آسان بود
پسرم نمیدونم در مورد من چه فکرا خواهی کرد ولی تصمیمه من همونه که بالا گفتم
نمیدونم مادرت کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نمیدونم. فرت