دلیکلی داش
سه شنبه 87/6/5
فصل
«...در مثل ها آورده اند که روزی از روزگاران عالم قدیم، دانش پژوهان جهان را گردآوردند تا فیلی را مشاهده کنند و حاصل مشاهدات خود را روی کاغذ بیاورند. فیلسوف آلمانی، رساله ای هزار و پانصد صفحه ای نگاشت و در آن سیرتا پیاز هنر فیل بودن را تشریح کرد. تاریخچه و پیش زمینه های ظهور و نقش تاریخی و هر چیز دیگری که ممکن بود فیل در آن نقش داشته باشد. روشنفکر فرانسوی کتاب کوچکی در باب عشق در میان فیل ها نوشت و در آن نشان داد که چگونه فیل ها در این امر بر آدمیان پیشی گرفته اند. تفکر انگلوساکسون هم در یک مقاله کوتاه اما مستدل نشان داد که پیش از آنکه بخواهیم به این پرسش پاسخ بدهیم که فیل چیست، اول باید منظورمان از واژه فیل را روشن کنیم. باید ببینم آیا میان مفهوم فیل و این واقعیت خارجی نسبتی وجود دارد و از این قبیل حرف ها. شرقیان اما معرکه کردند. آنها، به تبعیت از فرهنگ شفاهی، هرگز چیزی ننوشتند. تنها «گفتند» که فیل همان شتر خودمان است که کمی پوزه اش را کشیده اند و اندکی هم میان دوکوهانش را بالا برده اند. این داستان هنوز هم ادامه دارد. هر کجا با هر پدیده و ایده ای مواجه می شویم ادعا می کنیم که مشابهش را یا بهتر بگوییم اصلش را داریم و بنابراین نیازی به این ایده یا پدیده دست دوم نداریم...»