دلیکلی داش
چهارشنبه 89/12/25
.
بغض عجیبی گلویم را گرفته عصبی شدم کوچکترین چیزی اعصابم را
خورد میکنه!شبا اونقدر فکر میکنم که سرم سوت میکشه به همه چیز کاش کوچیک بودم کاش هیچوقت بزرگ نمیشدم دیدن باغی که یه روز سرسبز بود و خاطرات زیادی داشتی ولی الان برهوته سخته کاش به کوچیکیام برمیگشتم